تولد91.10.10
سلام گلم امروز تولد مامانیه دخمل گلم کی یاد میگیری که تولد مامانو تبریک بگی قربونت شم همین که میگی مامان برام کافیه به موقش بقیه چیزاروهم یاد میگیری.
فدات شم امروز بابا یه سوپرایز خیلی بزرگ برام داشت امشب قرار بود با هم دیگه شام بریم بیرون داشتم آماده میشدم که عمه مریم زنگ زد که من دارم میام خونتون منم روم نشد که بگم میخوایم بریم بیرون با خودمم گفتم مگه چند ساعت میخوان بشینن بلخره قبل شام میرن منم زنگ زدم به بابایی که زودتر بیا مهمان داریم اونم گفت باشه من 20دقیقه دیگه خونم بابایی اومد خونه اما انتظلر داشتم 1کیک کوچولو باخودش بیاره اما نیورده بود
منتظر عمه مریم موندیم تا اومد داشتیم چایی میخوردیم که صدایی آیفون اومد دیدم بابا حسین کلیدا ماشینو برد پایین منم هر چی از تو آیفن نگاه میکردم چیزی مشخص نبود با خودم گفتم حتما ماشینو درست نذاشته صدای در خونه اومد رفتم بازکنم اگه گفتی چی دیدم!
کلی آدم پشت در بود هر کیم 1چیزی تودستش بود
کیک میوه
چیپسوپفک ساندویچ
نوشابه کادو
ووووووووووووووووووووووووووووووو
وای که چه شب خوبی بود کلی خوش گذشت بابا حسین خیلی زحمت کشیده بود واقعا دستش درد نکنه